|
از کلاغ بیاموز
کلاغ یکی از باهوش ترین پرندگان است زیرا بزرگ ترین مغز را در بین پرندگان دارد. رفتار کلاغ نشان از باهوش بودن و به کار بردن فکر در این پرنده دارد. برای مثال کلاغ دانه هایی را که دارد در زیر خاک ذخیره می کند. این پرنده گاه انباری می سازد ولی دانه های خود را در آنجا پنهان نمی کند بلکه احتمالاً برای گمراه کردن سایرین این عمل را انجام می دهد.
خداوند متعال در قرآن به کلاغ اشاره نموده است. در سوره مائده آیه ۳۱ می فرماید: «فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ؛ پس خدا زاغی را برانگیخت که زمین را میکاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند[قابیل] گفت وای بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از[زمره] پشیمانان گردید.» بسیاری از حیوانات به طور غریزی دارای یک معلوماتی هستند که بشر در طول تاریخ از آنها الهام گرفته ودر مسیر زندگی به کار بسته است. ماجرایی که در قرآن بیان شده از این قرار است که بعد از کشته شدن هابیل به دست قابیل، خداوند کلاغی را مأمور می سازد تا چگونگی دفن جسد را به قابیل بیاموزد.به این گونه از زمان حضرت آدم خداوند به وسیله کلاغ به انسان یاد داده که مرده بایستی درزیر خاک دفن شود زیرا دچار گندیدگی شده و متعفن می شود وسپس در طول زمان علم ثابت کرد که در اثر تجزیه شدن، در هوا پراکنده شده و تولید بیماری می کند . از امام رضا علیه السلام هم به نقل از پدران بزرگوارشان از علی علیه السلام، نقل شده است که فرمودند پیامبر فرموده است: «تعلموا من الغراب خصالا ثلاثة استتاره بالسفاد و بکوره فی طلب الرزق و حذره» از کلاغ سه خصلت را یاد بگیرید: 1. در هنگام نزدیکی با جفتش پنهان می شود. 2. در طلب روزی سحر خیز است. 3. از دشمن بر حذر است.
پی نوشت: . عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 257.
انسان باید خندان باشد
منابع : کتاب گنجينه جواهر يا كشكول ممتاز، اثر مرتضی احمديان
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: در خبر آمده است که روزی حضرت عیسی متبسم و خندان بود، حضرت یحیی گفت: «مالی اراک لامیا کانک آمن؛ چه شده که تو را در حال لهو و خوشی می بینم مثل این که تو(از عذاب خدا) ایمن هستی؟»
حضرت عیسی علیه السلام گفت: «مالی اراک عابسا کانک آیس؛ تو را چه شده که تو را عبوس و غمگین می بینم مثل این که(از رحمت خدا) مأیوسی؟» لذا گفتند: ما نمی رویم تا وحی نازل شود پس خدا به آن دو وحی فرمود: «احبکما الی الطلق البسام احسنکما ظنا بی؛ بهترین شما دو تا در نزد من آن کسی است که چهره اش متبسم و خندان باشد و به من خوش گمانتر باشد.
پی نوشت: سرمایه سخن ، ج 2، ص 349.
وقت اضافه برای خدا
منابع : نشريه آستان شماره 50 – 49 به نقل از «تو تويی»؛ نوشته امير رضا آرميون
ﭼﻘﺪر ﺧﻨﺪه دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﺧﻠﻮت ﮐﺮدن ﺑﺎ ﺧﺪا ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﺳﺖ، وﻟﯽ 90 دﻗﯿﻘﻪ ﺑﺎزی ﯾﮏ ﺗﯿﻢ ﻓﻮﺗﺒﺎل ﻣﺜﻞ ﺑﺎد ﻣﯽ ﮔﺬرد!
ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺻﺪ ﻫﺰار ﺗﻮﻣــﺎن ﮐﻤﮏ در راه ﺧﺪا ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺴــﯿﺎر هنگفتی است، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤان ﻣﻘﺪار ﭘﻮل ﺑﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽ روﯾﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ می آید! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﻋﺒﺎدت، ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می آید، وﻟﯽ دو ﺳﺎﻋﺖ ﻓﯿﻠﻢ دﯾﺪن ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯽ ﮔﺬرد! ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاهیم دﻋﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﻫﺮ چه ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﭼﯿــﺰی ﺑﻪ ذهن ما نمی آید، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ خواهیم ﺑﺎ دوستمان ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻫﯿﭻ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪارﯾﻢ! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﺴــﺎﺑﻘﻪ ورزﺷــﯽ ﺗﯿــﻢ ﻣﺤﺒﻮبمان ﺑﻪ وﻗﺖ اﺿﺎﻓــﯽ ﻣﯽ کشد، ﻟﺬت ﻣﯽ ﺑﺮﯾــﻢ و از ﻫﯿﺠــﺎن در ﭘﻮﺳــﺖ ﺧﻮد ﻧﻤﯽ ﮔﻨﺠﯿﻢ، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﻣﺮاﺳــﻢ دﻋﺎ و ﻧﯿﺎﯾﺶ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽ شود، ﺷــﮑﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ و آزرده ﺧﺎﻃﺮ ﻣﯽ شویم! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺧﻮاندن ﯾﮏ ﺻﻔﺤﻪ و ﯾﺎ ﺑﺨﺸــﯽ از ﮐﺘﺎب آﺳﻤﺎﻧﯽ سخت است، اﻣﺎ ﺧﻮاﻧﺪن ﺻﺪ ﺳﻄﺮ از ﭘﺮﻓﺮوﺷﺘﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎب رﻣﺎن دﻧﯿﺎ آسان! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺳــﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎی ردیف ﺟﻠﻮ در ﯾﮏ ﮐﻨﺴــﺮت ﯾﺎ ﻣﺴــﺎﺑﻘﻪ را رزرو ﮐﻨﯿﻢ، اﻣﺎ در نماز جماعت تمایل به صف آخر داریم! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺷــﺎﯾﻌﺎت روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ و ﻣﺠــﻼت را ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﺑﺎور ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، اﻣﺎ ﺳﺨﻨﺎن ﺧﺪا را ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺎور ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮدم ﻣﯽ ﺧﻮاهند ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﭼﯿﺰی اﻋﺘﻘﺎد ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ و ﯾﺎ ﮐﺎری در راه ﺧﺪا اﻧﺠﺎم ﺑﺪهند ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮوند! ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﺟﻮﮐﯽ را از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﯿﺎم ﮐﻮﺗﺎه و ﯾﺎ اﯾﻤﯿﻞ ﺑﻪ دﯾﮕﺮان ارﺳــﺎل ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ آﺗﺸــﯽ ﮐﻪ در ﺟﻨﮕﻠﯽ اﻧﺪاﺧﺘﻪ شده، ﻫﻤﻪ ﺟﺎ را ﻓﺮا ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﺳــﺨﻦ و ﭘﯿﺎم اﻟﻬﯽ را ﻣﯽ ﺷــﻨﻮﯾﻢ دو ﺑﺮاﺑﺮ در ﻣﻮرد ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻧﮕﻔﺘﻦ آن ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ! ﺧﻨﺪه دارد، اﯾﻨﻄﻮر ﻧﯿﺴﺖ؟ دارﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ؟ دارﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ اﯾﻦ ﺣﺮف ها را ﺑﻪ ﮔﻮش ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ برسانید و از ﺧﺪاوﻧﺪ ﺳﭙﺎﺳــﮕﺰار ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ او ﺧﺪای دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﯽ و ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ اﺳﺖ. آﯾﺎ اﯾﻦ ﺧﻨﺪه دار ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﺪ اﯾﻦ حرف ها را را ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ را از ﻟﯿﺴﺖ ﺧﻮد ﭘﺎک ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ این که مطمئن هستید که آنها ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ اﻋﺘﻘﺎد ﻧﺪارﻧﺪ. اﯾــﻦ اﺷــﺘﺒﺎه بزرگی است، اگر ﻓﮑــﺮ می کنید که دﯾﮕــﺮان اﻋﺘﻘﺎدشان از ﻣﺎ ﺿﻌﯿﻒ تر است!!
برای خدایی شدن
منابع : برگرفته از کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
دل خانه خداست، به شیطان اجاره اش ندهید.
شرط زیارت آسمان، وداع با زمین است. وقتی با خدا شروع نکنیم، با شیطان پایان می یابیم. عاشق خدا باش، تا معشوق خلق باشی. فرشی، عرشی نمی شود. سجده، قله عبادت ها است. نمازگزاری که از دنیا دل نکنده است، مانند، خلبانی است که همیشه روی زمین زندگی می کند. توپ دلت را به هر کس پاس نده. عرفان، بلوغ روح است. مزرعه دلتان را وجین کنید. در دستور زبان عرفان، فعل این گونه صرف شود: من نیستم، تو نیستی، او هست. وقتی پاها رفتن بشناسند، دستها نیازمند التماس نیستند. تنها در یک معامله است که بازماندگان برنده اند: معامله با خدا. دل های شعله ور، گلستان خدا در زمین اند. دل معبد فرشتگان است، به شیطان اجاره اش ندهید. زمستان را تحقیر نکنید، بهار هر چه دارد از زمستان است. بهشتی ها، بدی های خود را در همین دنیا به جهنم می افکنند. کارها را سخت نگیرید، سرسخت تر از اراده انسان چیزی نیست. چقدر بیچاره اند آنها که چاره دردهای خویش را در خاک می جویند. کسی که لیاقت درک آسمان را ندارد، زمین نیز تحویلش نمی گیرد. خداوند قرآن را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد، ما نیز آیات قرآن را بر صفحه قلبمان بنویسیم. از روزنه معنویت، چشم انداز ابدیت تماشایی تر است. دامن دل عاشقان، سرشار از مروارید اشک است. اگر وقت کردید، به خودتان هم سری بزنید. در کارگاه آفرینش، آن که بیشتر خراشیده می شود، قیمتی تر است. آرمان ها ذکر دل ماست، اگر آسمانی باشد ما را آسمانی می کند و اگر زمینی باشد، ما را زمینی می کند. اگر شب ها همه اش قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. شب قدر، زمین بوی آسمان می گیرد.
برگزیده های خداوند
منابع : برگرفته از کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
خداوند متعال از میان مخلوقات عالم، برخی را برگزیده است:
از هستی... بهشت؛ از ادیان... اسلام؛ از کتاب های آسمانی... قرآن؛ از انسان ها... پیامبران؛ از راه ها... صراط مستقیم؛ از خانه ها... کعبه؛ از شب ها... شب قدر؛ از روزها... جمعه؛ از ماه ها... رمضان؛ از زنان... فاطمه زهرا؛ از درختان بهشت... طوبی؛ از واجبات... نماز؛ از چشم ها... چشم بسته از حرام؛
امام خمینی(ره) از چه چیز در ماه رمضان بیمناک بود؟
منابع : خبرگزاری مهر
در ماه های دیگر قرائت یک جزء قرآن عادت روزانه امام(ره) بود، ولی در ماه مبارک رمضان هر روز ده جزء قرآن می خواندند و تا پایان ماه ده بار قرآن را ختم می کردند. امام با رؤیت هلال ماه مبارک، تغییراتی در برنامه زندگی خود می دادند، از جمله دیدارهای عمومی را تعطیل می کردند تا بیش تر به دعا و قرآن و خلاصه به خودشان برسند. امام می فرمودند: «خود ماه رمضان کاری است!»
امام در ماه رمضان از شب تا صبح عبادت، نماز و دعا به جا می آوردند. بعد از نماز صبح مقداری استراحت می کردند و صبح زود برای کارهایشان آماده بودند. همچنین چند روز قبل از ماه مبارک رمضان دستور می دادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظرشان بوده قرائت شود. در ماه مبارک، در هر زمان کسی به نزد ایشان می رفت، او را در حال قرائت قرآن می دید در جلساتی که قاریان قرآن حضور داشتند و آیاتی قرائت می شد، به جای نشستن روی صندلی، روی زمین می نشستند. در ماه های دیگر قرائت یک جزء قرآن عادت روزانه شان بود، ولی در ماه مبارک رمضان هر روز ده جزء قرآن می خواندند و تا پایان ماه ده بار قرآن را ختم می کردند. بیانات امام(ره) در خصوص ماه مبارک رمضان: - با حلول ماه مبارک رمضان، ماه عبادت و سازندگی، ماه تجدید قوای معنوی شهرالله الاعظم که در آن عموم مسلمانان در صف واحد متوجه به موضع قدرت لایزال و تجهیز در مقابل قوای طاغوتی هستند، لازم است با توحید قدرت و قدرت واحده در مقابل طاغوت های زمان و چپاولگران بین المللی بپا خیزند و از مملکت اسلامی دفاع و دست خائنان را کوتاه و امید آنان را قطع نمایند. (صحیفه نور جلد ۸، ص ۲۱۸) - ماه شریف رمضان در پیش است … از ادعیه ائمه معصومین استفاده کنند و برای این ملت خیر و سلامت طلب کنند و برای دشمنان اسلام خذلان و شکست را بخواهند. (صحیفه نور جلد ۱۸، ص ۸) - من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد. (صحیفه نور جلد ۱۹، ص ۱۲) - در این ماه مبارک رمضان که ماه خداست، همه موفق بشوید به اینکه دعا کنید برای اسلام، در رأس ادعیه تان دعای برای اسلام باشد. (صحیفه نورجلد ۱۹، ص ۱۶۱) - باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متاسف و کوشش کنیم که پیدا کنیم. (صحیفه نور جلد ۲۰، ص ۳) - ماه رمضان مبارک است برای اینکه لیلة القدر دارد… ماه رمضان مبارک است برای اینکه نزول وحی بر او شده است یا به عبارت دیگر معنویت رسول خدا وحی را نازل کرده است. (صحیفه نور جلد ۲۰، ص ۸۲) - شماها در ماه مبارک مهمان خدا هستید، مهماندار خداست، و مخلوق مهمان او است. البته این ضیافت نسبت به اولیاء کمل الهی به آن نحوی نیست که ما تخیل کنیم یا دست ما به او برسد. (صحیفه نور جلد ۲۰، ص ۲۱۰) - توجه کنید که ماه مبارک رمضان را به آدابش عمل بکنید یعنی آداب روحی اش. فقط دعا نباشد، دعا به معنی واقعی اش. خواندن خدا و تذکر خدا به معنای واقعی. آن تذکری که نفوس را مطئن می کند. (صحیفه نور جلد ۱۹)
ریا چک بی محل است
منابع : کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
ریا، چک بی محل است.
دیوار ندامت، سایه ندارد. غفلت، موریانه عمر است. تن پرور، پرواز شیطان است. قلم مسموم، آمپول هواست. لذت، همسایه ی ذلت است. شیطان، هزار و یک ساز بلد است. عالم ناپرهیزکار، کور مشعل دار است. بت سازان، اول از خود بت می سازند. مرگ مؤ من، آغاز عشق بازی روح است. زندگی، فرصت تدارک مرگی بزرگ است. قلمی که پرحرفی کند، عمرش کوتاه است. کفشی که ریگ دارد، اول صاحبش را آزار می دهد. حریص، با جهانی گرسنه است و قانع با نانی سیر. از آدم بی نظم، به اندازه ترس از بدبختی فاصله بگیر. کتاب خوب آن است که از نویسنده اش بیشتر عمر کند. از گل بیاموزیم که لطیف، دلربا، شکوهمند و باوقار است. بوستان وجود دانا، سرشار از عطر عطوفت و آگاهی است. آدم تنبل صفری است، که بیهوده خویش را عدد می پندارد. شکر نعمت، همان قوای استفاده صحیح از قوای موجود است. زندگی را چنان بگذرانید که به هنگام مرگ، دچار حسرت نشوید. شور همراه شعور، یعنی موفقیت! شور بدون شعور، یعنی خطر. خبری که می دانی، دلی بیازارد تو خاموش باش تا دیگری بیاورد. اشتباه نکردن ستودنی نیست، در اشتباه نماندن ستودنی است. آینده متعلق به کسانی است، که از گذشته خود غافل نمانده اند. هر که از تجربیات گذشتگان استفاده نماید، نیاز به عمر دوباره ندارد. این همه خود را تحقیر نکنید، خدا از خلقت شما به خود تبریک گفته. کمر طاقت انسان، هم در عرصه زور می شکند و هم در میدان محبت. اگر مالت را «تقسیم» کنی، خداوند آن را «جمع» و «ضرب» می کند. شایعه را دشمن سفارش می دهد، منافق می سازد، عوام پخش می کنند. نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند، نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند. وقتی دیگران را به ساحل تربیت می رسانیم که جزر و مد روح آنها را بشناسیم. شعله های حقیر را باد خاموش می کند، اما شعله های بزرگ را برافروخته می سازد. برای این که انسان کمال یابد، صد سال کافی نیست، ولی برای بدنامی او یک روز کافی است. روزی که از پلکان «من» پایین بیاییم، هزاران نردبان تا پشت کهکشان ها پیش پایمان نهاده می شود. انسان های کوچک با بلوغ به تکلیف می رسند و انسان های بزرگ با انجام تکلیف به بلوغ می رسند. فرصت فروشان زیان کارترین انسان ها هستند. چرا که دیگران کالای خود را می بازند و ایشان هستی خود را. انسان ها اگر به بهایی بیندیشند که برای رسیدن به آرزوها می پردازند، بر بسیاری از آرزوهای خود خط خواهند کشید. همه کشف ها و اختراع ها پس از تجربه ها و اشتباه های فراوان به ثمر رسیده اند. پس برخی را به خاطر اشتباه هایشان باید ستایش کرد.
دنیا و گناه
منابع : کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
دنیا به کام کسی خوش است، که در کام دنیا نباشد.
دنیا جمیله ای است، ولی هشدار. جام دنیا خالی است و کامش با ناکامی است، دل به دنیا بستن خامی است، چرا که حاصلش بد فرجامی است. هر کس به دنیا راضی شود، از آن ناراضی می رود. در دنیا، هر کس برای خود پرونده می سازد. هر چه را نباید دلبستگی را نشاید. شخصیت هر کس را با ترازوی اخلاقش وزن کنید. هر که را در زندگی نانش نخورند، چون بمیرد نامش نبرند. بعضی ها، هندسه شخصیت خود را با خط های کج ترسیم کرده اند. دل منافق، مشق سیاه شیطان است. کسی که روی پای خود بایستد، به عصای دیگران محتاج نمی شود. آدم بی احتیاط، عروس مرگ است. اولین مرحله دانایی، آن است که بدانی که نمی دانی. هر که سخن نسنجد، از جوابش برنجد. همیشه آن قدر بگویید، که می توانید بشنوید. سکوت دانا بلندتر از فریاد نادان است. وقتی می توانی با سکوت حرف بزنی، بر پایه لرزان واژه ها تکیه مکن. سکوت، سخن بزرگی است که خداوند به گویاترین زبانها بخشیده است. خوشرویی، ویزای ورود به کشور دل است. کاری که با غرور آغاز می شود، با شکست پایان می یابد. چشم ناپاک، چشم شیطان است. غفلت، آشنای روح های شیطان زده است. هفته ای یک بار، آرزوهای طولانی خود را قیچی کنید. ظاهرسازی، بدترین ساخت و ساز است. بدترین بازی ها، پارتی بازی است. هر که خیانت ورزد، پشتش در حساب بلرزد. آرزو بد نیست، طغیانش بد است. عمر هوس، از عمر حباب کوتاه تر است. محتکر، در انبار آرزوهایش زندانی است. حرف مفت، باد می کند. هوس، هووی عشق است. وقت کشی، جزئی از خود کشی است. ضعیف کشی، هنر ضعیفانی است که در دام قدرت افتاده اند. هر گناه، یک بند شیطان است. با چند بند شیطان، دست سعادت خویش را بسته اید؟ گناهکار، عروسک کوکی شیطان است. گناهکاران، طراح رسوایی فردای خویشند. از نگاه تا گناه راهی نیست. پایان گناه، آه است.
امان از این مردم
منابع : کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
مردم و دیگران
عده ای فقط به خود فکر می کنند و به دیگران کاری ندارند. عده ای همچون سیم رابط فقط به دیگران فکر می کنند. عده ای هم به خود فکر می کنند و هم به دیگران . مردم و اطعام مردم و منکرات مردم و درختان مردم و کار خیر مردم و گناه مردم و دانش مردم و دانایی مردم و قرآن مردم و گذشته
بهترین های دنیا
منابع : اختصاصی پايگاه حوزه
تمام موجودات عالم، مخلوق خدا هستد. مخلوقات و موجودات دنیا و هر آنچه پیرامون زندگی ما انسان هاست؛ اعم از موجودات زنده و غیر زنده؛ بر اساس حکمت بالغه الهی خلق شده اند و این گونه نیست که عبث و بیهوده آفریده شده باشند. حتی چیزی که در پیش چشم ما ارزش و اعتباری ندارد، و یا مورد تنفر اکثر انسان ها باشد؛ به طور حتم نزد خالق شیئ، قرب و منزلت و مقام خاصی دارد. و باید نیکو پنداشت، چرا که مخلوق خداست. همان شی نفرت انگیز و بی ارزش؛ نزد ما انسان ها؛ بر اساس قاعده خلقت ذکر و تسبیحی دارد. از طرفی؛ موجودات و مخلوفات عالم، دارای رتبه، مقام و برتری هستند؛ گرچه تمام موجودات عالم مخلوق خداست؛ اما یکی بر دیگری برتر و بهتر، و برخی نیز جزء بهترین ها هستند. مهم این که انسان، بهترین ها را گزینش نماید و سرلوحه زندگی دینی و معنوی خویش قرار دهد، و سبک زندگی خود را بر آن محور تنظیم و استوار نماید.
حال برخی از بهترین ها را ملاحظه کنید: 1. بهترین موجود: انسان؛ 2. بهترین دین: اسلام؛ 3. بهترین امت: امت پیامبر؛ 4. بهترین مذهب: شیعه 12 امامی؛ 5. بهترین کتاب: قرآن؛ 6. بهترین خانه: کعبه؛ 7. بهترین جمله: لا اله الا الله؛ 8. بهترین واجب: نماز؛ 9. بهترین عمل: نماز اول وقت؛ 10. بهترین نماز: نماز جماعت؛ 11. بهترین نام: محمد؛ 12. بهترین زن: حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ 13. بهترین عید: عید قربان؛ 14. بهترین ماه: رمضان؛ 15. بهترین روز: جمعه؛ 16. بهترین شب: شب قدر؛ 17. بهترین کار خیر: فریادرسی دادخواهان؛ 18. بهترین بندگان: متقین؛ 19. بهترین فرزند: فرزند صالح؛ 20. بهترین سنگ: حجرالاسود؛ 21. بهترین دوست: کتاب؛ 22. بهترین باغ: بهشت؛ 23. بهترین گل: گل محمدی؛ 24. بهترین قصه: قصه حضرت یوسف در قرآن؛ 25. برترین عبادت: تلاوت قرآن؛ 26. بهترین مال: مال حلال؛ 27. بهترین خوردنی: عسل؛ 28. بهترین نوشیدنی: شیر؛ 29. بهترین ارزش: انصاف؛ 30. بهترین سخن و حرف: کوتاه و قابل فهم؛ 31. بهترین مردم: خوش اخلاق و سودمند به دیگران؛ 32. بهترین دانش: علم نافع و پرسود؛ 33. بهترین دل: قلب لبریز از خوبی و نیکی. در اینجا به برخی از بهترین های دینی و دنیایی با استناد به آیات و روایات اشاره می شود. بهترین موجود: برترین موجود انسان است. قرآن کریم انسان را موجودی برتر و احسن معرفی نموده است.«فتبارک الله احسن الخالقین»(مومنون، آیه 114) انسان به عنوان گل سر سبد هستی عالم مخلوقات، در ردیف بهترین های خلقت محسوب می گردد. تبارک از خدای تعالی، به معنای اختصاص او به خیر و برکت کثیر و زیادی است که به بندگان خود اعطاء می کند. پس این خیر و برکت در تقدیر اوست، و آن عبارت است از ایجاد موجودات و ترکیب اجزاء آن، به طوری که هم اجزایش با یکدیگر متناسب باشد، و هم با موجودات دیگر سازگاری داشته باشد، و خیر و برکت کثیر هم از همین جا بر می خیزد و منتشر می شود. و خلقت اختصاص به خدای تعالی ندارد. و از اینکه فرمود: او بهترین خالق ها است فهمیده می شود که خلقت تنها مختص به او نیست. خلقت به معنای تقدیر است... و تقدیر یعنی مقایسه چیزی با چیز دیگر و این اختصاص به خدای تعالی ندارد، علاوه بر این، در کلام خود خدای عزوجل خلقت به غیر خدا هم نسبت داده شده، آنجا که فرمود: «و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر» حضرت عیسی علیه السلام از گل مجسمه ای، به شکل پرنده ساخت. بهترین کتاب: قران است. در بین تمام کتب آسمانی و کتب دیگر؛ تنها کتاب جاویدان، و تنها نسخه اکمل و اتم قرآن؛ است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یاعَلی! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ؛ ای علی! برترین سخن، قرآن است.» بهترین امت: در قرآن بهترین امت، امت پیامبر معرفی شده است. در سوره آل عمران «کنتم خیر امه...»(آل عمران، آیه 110) امت پیامبر اسلام، بهترین امت خوانده شده است. هم چنین بعد از نزول آیه «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر؛ هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند».(شوری، آیه 6) پیامبر اکرم رو به داماد خود، امیر مومنان علی علیهما السلام کرد و فرمود: «خَیرُ آیةٍ فِی کتاب اللّهِ هذِهِ الآیة»: بهترین آیه قرآن مجید همین آیه است. بهترین بندگان: بهترین بندگان کسی است که با تقوا، پاک و گمنام باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلا اِنَّ خَیرَ عِبادِ اللّه التَّقی النَّقی الخَفی؛ آگاه باشید، به درستی که بهترین بندگان خدا کسی است که با تقوا، پاک و گمنام باشد و بدترین بندگان خدا کسی است که انگشت نما باشد.» بهترین زن: تنها یگانه دختر و یادگار نبوت حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ به عنوان بهترین زنان است. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:«فاطمه خیرنساءاهل الجنة؛ فاطمه بهترین زنان اهل بهشت است. بهترین ماه: افضل و بهترین ماه سال، ماه مبارک رمضان است. پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه فرمود: ... ایها الناس انه قد اقبل الیکم... افضل الشهور» بهترین شب: شب قدر؛ قران کریم می فرماید: «لیله القدر خیر من الف شهر»(قدر، آیه3) بهترین عبادت: تلاوت قرآن، بهترین سخن عبادی و سخن گفتن خدا با بنده است. پیامبر رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفضَلُ العِبادَةِ قَراءَةُ القُرآنِ؛ برترین عبادت، خواندن قرآن است.» بهترین خوردنی: عسل؛ بهترین خوردنی است. در سوره مبارکه نحل، از عسل با عنوان شفای دردها یاد شده است «وَ أَوْحی رَبُّک إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ کلی مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فی ذلِک لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه ها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند، خانه هایی برگزین! سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن، شفا برای مردم است به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیتی که می اندیشند.»(نحل، آیه 68 و 69) در روایات دیگر هم، از عسل به عنوان بهترین چیزی که مردم برای شفای دردها از آن استفاده می کنند، یاد شده است. ناگفته پیداست؛ امروزه عسل، به عنوان درمان امراض و بسیاری از بیماری ها مورد استفاده قرار گرفته است. و «عسل درمانی» نتایج خوبی به دنبال داشته است. بهترین نوشیدنی: شیر بهترین و لذیذترین نوشیدنی است؛ در سوره مبارکه نحل، از شیر با عنوان نوشیدنی گوارا، «وَ إِنَّ لَکمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَینِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبینَ؛ و در وجود چهارپایان، برای شما (درس های) عبرتی است. از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما می نوشانیم!»(نحل، آیه66) مطابق روایات، شیر ذهن را صفا می دهد و روشنایی چشم را افزون می نماید و فراموش کاری را برطرف می گرداند و قلب را تقویت می نماید. بهترین هدیه: همه هدایایی که به انسان می رسد سبب خوشحالی می گردد. گرچه برخی از این هدایا عیبوبی باشد که برادر و دوست ما، به ما هدیه نماید. امام صادق علیه السلام می فرماید :احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی؛ محبوب ترین برادر، نزد من، کسی است که عیب هایم را به من اهدا کند.» بهترین ارزش: انصاف بهترین ارزش است. امام علی علیه السلام: اَلنصافُ أَفضَلُ الفَضائِلِ؛ انصاف، برترین ارزشهاست.» بهترین دوست داشتنی: امام باقر علیه السلام«قولوا لِلنّاسِ اَحسنَ ما تُحِبُّونَ اَن یُقالَ لَکم؛ بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید.» بهترین حرف: بهترین سخن و کلام آن است که کوتاه و قابل فهم باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خَیرُ الکلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَم یمِلَّ؛ بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگی نیاورد.» بهترین مردم: حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: «خِیارُکم اَلیَنُکُم مَناکِبَهً وَ اَکرَمُهُم لِنِسائِهم؛ بهترین شما کسانی اند که با مردم نرم ترند و زنان خویش را بیشتر گرامی می دارند.» در حدیثی دیگر، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «خَیرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس؛ بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد.» بهترین علم: بهترین دانش، دانشی است که مفید و منفعت برای مردم و جامعه باشد. امام علی علیه السلام فرمود: «خَیرُ العِلمِ مانَفَعَ؛ بهترین علم آن است که مفید باشد.» بهترین قلب: بهترین قلب و دل، قلبی است که پاک بوده و گنجایش و ظرفیت متناسبی برای پاکی ها و نیکی ها باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خَیرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَی القَلبِ الَّذی یعِی الخَیرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَیرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا؛ بهترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای خوبی دارد و بدترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای بدی دارد، پس عالی ترین قلب، قلبی است که خوبی را در خود دارد و لبریز از خوبی است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش درخور پاداش است.»
پی نوشت ها: علامه طباطبایی، المیزان ذیل آیه 14سوره مومنون. تفسیر ابی الفتوح رازی، ج2، ص319. مشهدی، کنز الدقائق. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 70، ص 111، ح 12. طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص15. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 304. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 293. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج74، ص 282. آمدی، غررالحکم، ج1، ص203، ح805. همان، ج 65، ص 152. نقدی، جعفر بن محمد، انوار العلویه، ص 489. طبری، دلائل الامامه، ص۷۶. آمدی، غررالحکم و دررالکلم،ص 354. جعفریات، ص 168. حاضر جوابی های شنیدنی
منابع : کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام
یکی از یهودیان، از روی غرض ورزی به امیر مؤ منان علی علیه السلام گفت: شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید! حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش. اما شما (اجداد شما) یهودیان، پس از آن که به همراه موسی علیه السلام از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: برای ما معبودی (بتی) قرار بده، همان گونه که بت پرستان معبودانی از بت دارند. موسی علیه السلام در جواب فرمود: شما جمعیتی نادان هستید.(۱) حاضر جوابی عقیلروزی معاویه در مجلسی بود، که عقیل برادر حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشت، به مردم گفت: آیا شما ابولهب را می شناسید؟ که خداوند سوره مسد را درباره او نازل کرده است؟ اهل شام گفتند: نه نمی شناسیم. معاویه گفت: ابولهب عموی این شخص (اشاره به عقیل) است. عقیل بی درنگ به مردم گفت: آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او می فرماید: همسر او هیزم حمل می کرد و در گردنش ریسمانی از لیف خرما آویزان بود، می شناسید؟ مردم شام گفتند:نه. عقیل گفت: این زن، عمه معاویه است، (زیرا نام او ام جمیل دختر حرب بن امیه، خواهر ابوسفیان بود) این پاسخ عقیل، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازی ننمود. (۲) حاضر جوابی مدرسآورده اند که، آیه الله شهید مدرس در حاضر جوابی بی نظیر بود؛ از جمله نوشته اند: در یکی دو مورد که مدرس نسبت به فرمانفرما انتقاد کرده و ایراد گرفته بود، به مدرس پیغام داد. خواهش می کنم که حضرت آیه الله این قدر پا روی دم من نگذارند. مدرس جواب می دهد: به فرمانفرما بگویید، حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر کجا پا می گذارم دم حضرت والاست. (۳) حاضر جوابی داراب میرزامظفر الدین شاه قاجار از شاهزاده داراب میرزا، که ریش بلندی داشت، پرسید: آیا در زمان فتحعلی شاه به تو بیشتر خوش می گذشت یا در عهد سلطنت من؟ داراب میرزا گفت: قربان هیچکدام! برای این که در زمان فتحعلی شاه ریش دار می پسندیدند و من آن وقت بی ریش بودم و در زمان شما بی ریش می پسندند و من ریش به این بلندی دارم. (۴) حاضر جوابی فقیر در برابر توانگرشخص فقیری وارد مجلسی شد و نزدیک توانگری نشست. توانگر که از نشستن او در نزدیکش ناراحت شده بود با ترش رویی خطاب به فقیر گفت: میان تو و خر چقدر فرق است؟ فقیر فورا گفت: یک وجب (اشاره به آن که فاصله اش با توانگر بیش از یک وجب نبود) توانگر از این جواب سکوت کرد و سر افکنده شد. (۵) حاضر جوابی طفلیکی از حکما از طفلی پرسید: اگر به من بگویی که خدا کجا است، یک عدد پرتقال به تو می دهم. آن پسر در جواب گفت: من دو عدد پرتقال به شما می دهم، که بگویی خدا کجا نیست. (۶) حاضر جوابی حسن بن فضلدر مجلس یکی از خلفا جمعی از دانشمندان حضور داشتند، که حسن بن فضل وارد شد؛ همین که خواست شروع به سخن گفتن نماید، خلیفه وی را مورد عتاب قرار داد و گفت: ای بچه! تا بزرگ تر از تو در مجلس می باشد تو حرف مزن. فورا حسن بن فضل در جواب گفت: ای خلیفه، نه من از هدهد کوچک ترم و نه شما از حضرت سلیمان بزرگ ترید. مگر هدهد نبود که به سلیمان گفت: «احطت بما لم تحط: پی برده ام به چیزی که تو به آن پی نبرده ای!»(۷) حاضر جوابی توسن خانروزی فتحعلی شاه به توسن خان ترکمن گفت: روزی که ریش تقسیم می کردند، تو کجا بودی که سهمت را بگیری. فورا توسن خان در جواب گفت: قربان در آن وقت به طلب عقل رفته بودم. (۸) حاضر جوابی شاگردمعلم کمونیستی در سر کلاس درس، به بچه ها گفت: بچه ها مرا می بینید؟ همه گفتند: بلی، دوباره سؤ ال کرد: این میز و تابلو و... را می بینید؟ همه در پاسخ گفتند: بلی، معلم ادامه داد، حال بچه ها خدا را می بینید؟ گفتند: خیر. معلم گفت: پس حالا نتیجه می گیریم که خدایی وجود ندارد! فورا یکی از شاگردان گفت: بچه ها شما تابلو را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد دوباره سؤ ال کرد: بچه ها آقا معلم را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد گفت: اما آخرین سؤ ال بچه ها عقل آقا معلم را هم می بینید؟ گفتند: خیر، شاگرد گفت: پس حالا که عقل معلم را نمی بینیم، نتیجه می گیریم که آقا معلم عقل ندارد! حاضر جوابی کودکروزی ابوحنیفه از محلی می گذشت، دید طفلی از جای گل آلودی راه می رود. او را صدا زد و گفت: بچه جان مواظب باش نلغزی، طفل بی درنگ در جواب گفت: لغزش من سهل است. تو مواظب خودت باش که نلغزی چون از لغزش تو پیروانت هم می لغزند. ابو حنیفه از هوش و زکاوت آن طفل تعجب کرد! (۹) حاضر جوابی مؤمن طاقپس از شهادت امام صادق علیه السلام، یکی از مخالفان آن حضرت به مؤمن طاق که از شاگردان آن حضرت بود، به عنوان طعنه گفت: امام تو از دنیا رفت. مؤمن طاق فورا در پاسخ گفت: اما پیشوای تو (شیطان) تا قیامت زنده است. (۱۰) حاضر جوابی سبط بن جوزیسبط بن جوزی مدت مدیدی در میان شیعه و سنی زندگی می کرد. هر کدام از طرفداران دو مذهب شیعه و سنی او را به خود نسبت می دادند. روزی برای روشن شدن این که او شیعه است یا سنی؟ در میان جمعی از او سؤال کردند، علی علیه السلام افضل است یا ابابکر؟ فورا گفت: «من کانت بنته فی بیته: کسی که دخترش در خانه اوست.» کسی از پاسخ او نفهمید که او واقعا شیعه است یا سنی. زیرا هم دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه علی علیه السلام بوده و هم دختر ابوبکر در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله. باز در مجلسی دیگر از او سؤ ال کردند که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چند نفر بودند؟ او با حالت عصبانیت جواب داد: چند بار بگویم؟! چهارتا، چهارتا، چهارتا. باز معلوم نشد او سنی است یا شیعه، چون سه بار تکرار کرده بود شیعیان فکر کردند که او با این تعبیر مقصودش خلفای دوازده گانه است که سه چهار تا می شود دوازده تا. و اهل سنت هم فکر کردند، او سنی است و چند بار تاکید کرده که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چهارتا هستند. (۱۱) حاضر جوابی بهلولروزی وزیر دربار هارون الرشید به بهلول گفت: خوش به حال تو، زیرا خلیفه، تو را رئیس خوک ها و گرگ ها نموده است! بهلول بی درنگ گفت: اکنون که تو از این مطلب آگاه شدی، اینک از طاعت و فرمان من خارج مشو. (۱۲) آیه الله حکیم و بن بازمرحوم آیه الله العظمی سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفری که به عربستان داشت، در جلسه ای با بن باز مفتی آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد. بن باز، ظاهرا به دیدن آقای حکیم رفته بود ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگری خود را مطرح نماید. در این جلسه، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمی کنید؟ آیه الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جای چنین صحبت هایی نیست، بگذارید به احوال پرسی برگزار شود. بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت! بن باز، با تعجب پرسید چرا؟ آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن می فرماید: «و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخره اعمی و اضل سبیلا: کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود.»(۱۳) و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنم اند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست!(14)
پی نوشت ها: _1. داستان ها و پندها، ص 137.
آیا می دانید جوانی چیست؟
منابع : کتاب جُنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
آیا می دانید که جوانی دوره شکوفایی زندگی است و هیچ دوره ای به اندازه جوانی خطرناک نیست؟!
آیا می دانید که جوانی چشمه ای است که همه آرزوها از آن سرازیر می گردد؟! آیا می دانید که جوانی گمشده ای است که پیران به دنبال آن می گردند؟! آیا می دانید که جوانی آتشفشان عشق و احساسات است؟! آیا می دانید که جوانی گلی است که جز یک بار در بهار عمر شکفته نمی شود؟! آیا می دانید که جوانی آفتابی است که طلوع آن در آسمان حیات شخص محدود است؟! آیا می دانید که جوانی چون فرشته ای پاک، چون قهرمانی دلیر و بی باک، چون شاهزاده ای سربلند، چون طاووسی خودپسند است؟! آیا می دانید که عمر مفید انسان در جوانی است؟! آیا می دانید اکثر پیروان پیامبران جوانان بودند؟! آیا می دانید که بیشترین توجه پیامبر صلی الله علیه و آله، به جوانان بوده و مسؤولان را از میان جوانان انتخاب می کردند؟! آیا می دانید که امام زمان(عج) جوان است؟! آیا می دانید که یاران حضرت مهدی(عج ) از جوانان هستند؟! آیا می دانید که در قیامت از جوانی سؤ ال می شود؟! آیا می دانید که همه اهل بهشت جوان هستند؟! آیا می دانید که استکبار جهانی برای انحراف جوانان، دام های بسیاری گسترده است؟! آیا می دانید راه انحراف یک جامعه از طریق انحراف جوانان آن جامعه است؟! وقت فضیلت و وقت اختصاصی نمازهای یومیه
منابع : اختصاصی پایگاه حوزه
تعریف اصطلاحات:
وقت فضیلت: قسمتی از وقت نماز است که نماز در آن وقت دارای فضلیت است و خارج از آن وقت، فضیلت وارد شده را ندارد؛ مثل اول وقت. وقت اختصاصی: قسمتی از وقت نماز است که مختص به همان نماز است که اگر در آن وقت مخصوص، عمدا نماز واجب ترتیبی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. مثلا در نماز ترتیبی ظهر و عصر و مغرب و عشا، که اگر هر کدام در وقت اختصاصی دیگری خوانده شود؛ نماز باطل است. پس اگر فردی در آخر وقتِ نماز ظهر و عصر(نزدیک مغرب)، فقط به اندازه یک نماز چهار رکعتی وقت دارد؛ باید نماز عصر بخواند، هر چند که نماز ظهر را نخوانده باشد. اول وقت: لحظات آغازین انجام تکالیف با وقت معین، است. ادای نماز در اول وقت، مستحب مؤکد و تأخیر آن از اول وقت جز در مواردی مثل نماز جماعت و غیره، که تأخیر افضل است، مکروه می باشد. آخر وقت: لحظات پایانی زمان انجام تکالیف دارای وقت معین، است. با درک آخر وقت نمازهای یومیه، حتی به اندازۀ یک رکعت، نماز به نیت اداء، گزارده می شود. نماز صبحوقت فضیلت نماز صبح: وقت فضیلت نماز صبح از اذان صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان صبح ادامه دارد. نماز ظهروقت اختصاصی نماز ظهر: از اول اذان ظهر به مقدار یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اختصاصی نماز ظهر می باشد. در این زمان خواندن نماز عصر جایز نیست. وقت فضیلت نماز ظهر: وقت فضیلت نماز ظهر از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه بعد از اذان ظهر ادامه دارد. نماز عصروقت اختصاصی نماز عصر: در آخر وقت نماز عصر، نزدیک به مغرب، به مقدار خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر، وقت اخصاصی نماز عصر می باشد. در این زمان خواندن نماز ظهر جایز نیست. وقت فضیلت نماز عصر: وقت فضیلت نماز عصر دو ساعت و پنجاه دقیقه بعد از اذان ظهر شروع می شود و تا چهل و دو دقیقه ادامه دارد. نماز مغربوقت اختصاصی نماز مغرب: از اول وقت مغرب به مقدار خواندن یک نماز سه رکعتی، وقت اختصاصی نماز مغرب است. خواندن نماز عشاء در این زمان مخصوص جایز نیست. وقت فضیلت نماز مغرب: وقت فضیلت نماز مغرب از اذان مغرب تا پنجاه و یک دقیقه ادامه دارد. نماز عشاوقت اختصاصی نماز عشا: به اندازه خواندن یک نماز چهار رکعتی برای غیر مسافر و یک نماز دو رکعتی برای مسافر در آخر وقت نماز عشا(نصف شب)، وقت اختصاصی نماز عشا است. وقت فضیلت نماز عشا: وقت فضیلت نماز عشا، پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب شروع می شود و تا سه ساعت و ده دقیقه ادامه دارد.
منابع: 1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام. 2. تحریر الوسیله، حضرت امام خمینی(ره). 3. توضیح المسائل، آیت الله مکارم شیرازی. 4. نرم افزار نجوم اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فلکی – نجومی، وابسته به دفتر حضرت آیت الله سیستانی.
پی نوشت: البته «اگر کسی اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است». یاد آوری دو نکته در این باره لازم است: اول: هر گاه انسان عمداً نماز عشا را تا نصف شب نخواند، وقت آن گذشته و باید قضا کند، امّا اگر به واسطه عذری نخوانده باشد، باید تا قبل از نماز صبح به جا آورد و نماز او ادا است.(توضیح المسائل آیت الله مکارم، مسأله 680) دوم: برای محاسبه نصف شب بنابر احتیاط از اول غروب آفتاب تا اذان صبح محاسبه می شوند. وسط این زمان، نیمه شب می باشد. (توضیح المسائل آیت الله مکارم، مسأله 679)
حسرت امام خمینی برای شهادت در شب یلدای زندگی
منابع : صحیفه نور؛ ج 21؛ صفحه 88 /
حضرت امام خمینی(ره) در ابتدای منشور روحانیت که در اسفند سال 1367 خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات صادر شد چند خطی عارفانه اشتیاق خود را برای شهادت و رسیدن به قافله نور بیان می کنند.
ایشان می فرمایند: " صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبهی شهیدان، خصوصاً شهدای عزیز حوزهها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت؛ پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند. سلام بر حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت که رسالهی علمیه و علمیهی خود را به دم شهادت و مُرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابهی ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامهی نبرد، رشتهی تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند. سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند که بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پارهی پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزهی مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقهی ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسهی حضورشان آرزویی جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب، جز عطیهی شهادت نخواستهاند. البته همهی مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانهی عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمییابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی، سینهی سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کتم عدمها بهوجود نیامدهام، چگونه از وصف قافلهسالاران وجود، وصفی بکنم. من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم؛ بگذارم و بگذرم."
اولین کسی که جشن تکلیف گرفت
منابع : کتاب فرهنگ زندگی، اثر حجت الاسلام غلامرضا بهرامی
سید بن طاووس که فقیهی نام آور و از مفاخر علمای شیعه است، نخستین کسی بود که برای فرزند خود «محمّد» جشن تکلیف گرفت و در این خصوص رساله ای نوشت. او در این رساله به همه کسانی که به شَرَف تکلیف نایل می شوند، توصیه های ارزشمندی دارد و در قسمتی از آن بدین گونه سخن می گوید:
«سزاوار چنین است که روز تشرّف به شرف تکلیف را از بزرگ ترین اعیاد قرار دهد؛ زیرا که آن اصل و اساس تمام اعیاد است، هم در دنیا و هم در آخرت، و سایر اعیاد فرع آن هستند. پس باید این روز را حفظ نموده و وقت و ساعت تشرف به تکلیف را ضبط نماید که در هر سال در چنین روزی به شکر واهبِ اعظم و مدح و ثنای مالک ارحم الراحمین و مدح او قیام نموده و به وظیفه عبودیت و بندگی بپردازد و به اهل حاجت و بینوایان تصدّق نماید چنانکه شایسته سایر ایام سرور و بشارت و اعیاد است.» آری کدام سُرور بالاتر از اینکه این بنده ذلیل و حقیر را به دربار جلال خود حاضر نموده و به خلعت های احسانْ مخلَصش فرموده و کدام جشن و شادی باعظمت تر از اینکه با تکلیف، او را به آستان مقدّسش فرا خوانده است و با لطف و محبت، او را به گلستان عبودیت دعوت نموده است؟ آنچه امروز در جامعه اسلامی ما تا حدودی به عنوان «جشن تکلیف» مطرح است سنّت حسنه ای است که باید استادان، مربیان امور فرهنگی و خصوصاً پدران و مادران بیش از پیش بدان توجه کنند و جشن تکلیف را با شکوه و به طرز زیبا برای فرزندان برپا کنند. آنان باید نوباوگان و فرزندان خود را با تکالیف شرعی آشنا سازند و با هدیه ای مناسب، شادی و سرور تشرّف آنان را به شرف تکلیف و عبودیت و بندگی خداوند تبارک و تعالی جشن بگیرند و از آن قدردانی کنند. این کار باعث می شود که ضمن آگاهی فرزندانشان از زمان دقیق تکلیف و آشنایی با احکام نورانی آن، این زمان مقدس(جشن تکلیف) در خاطره آنان همیشه باقی بماند و سعادت خود را در ادای تکالیف الهی بدانند زیرا: «سَعادَةُ الرَّجُلِ فی إِحْرازِ دینِهِ وَالْعَمَلِ لِآخِرَتِهِ؛ خوشبختی آدمی به حفظ دین و عمل برای آخرت خویش است.»(غرر الحکم، ص 145)
فواید عجیب خواندن سوره توحید
منابع : اختصاصی پايگاه حوزه
مرحوم آیت الله علی سعادت پرور تهرانی در آخرین جلساتی که با شاگردان خاص خودشان داشتند فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح واضح و هم اکنون نیز آن زمان برایم مشهود است، دیدم که انبیا و اولیای الهی(ع) در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند و این به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر با توجه، صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام.»(به نقل از سایت استاد علی فروغی از شاگردان ایشان)
درباره عظمت تلاوت سوره توحید، روایات عجیبی در میان فرمایشات معصومین علیهم السلام آمده است؛ از جمله: از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب حراستش کنند».(الکافی، ج 2، ص 620) امیر المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را میبخشد.» (الکافی، ج 2، ص 539) همچنین از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: «کسی که پس از نماز صبح، یازده بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، در آن روز گناهی از او سر نمیزند؛ گرچه شیطان خوار شود(یعنی شیطان هر چه تلاش کند، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار شود).»(ثوابالأعمال و عقاب الاعمال، ص 277) امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را تلاوت میکرد.»(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه حسن زاده، صفحه 295) امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»(وسائلالشیعه، ج 6، ص 224) و «هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.» (ثوابالأعمال و عقاب الاعمال، ص 128) امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود: «هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»(مجلسی، بحارالأنوار، ج 83 ص 135)
شهادت در حضور مادر
منابع : کتاب گزارشی از کربلا بر اساس آمار، ص 18، اثر حجت الاسلام غلامرضا بهرامی
در کربلا نُه تن به شهادت رسیدند که مادرانشان در خیمه حضور داشتند و از نزدیک شاهد غرق به خون شدن جگرگوشه های خود بودند:
1- عبداللَّه بن حسین علیه السلام (علی اصغر) مادرش حضرت رباب در هنگام شهادت به او می نگریست.
2- عون بن عبداللَّه بن جعفر مادرش حضرت زینب علیها السلام نظاره گر شهادت او بود.
3- قاسم بن حسن علیه السلام مادرش رَمْله در کربلا بود و بر شهادت فرزندخود ناظر بود.
4- عبداللَّه بن حسن علیه السلام مادرش دختر شلیل بجلی شهادت فرزند را می دید.
5- عبداللَّه بن مسلم مادرش رقیه دختر علی علیه السلام شهادت فرزند را نظاره گر بود.
6- محمد بن ابوسعید بن عقیل فردی به نام لقیط یا هانی او را پیش چشمان مادر به شهادت رساند.
7- عمر بن جُناده مادرش او را به یاری امام حسین علیه السلام فرمان داد و شهادتش را به چشم خود دید.
8- عبداللَّه کلبی مادر او را تشویق به جنگ می نمود و ناظر شهادت فرزند خود بود.
9- علی بن حسین علیه السلام مادر او لیلی بنابر بعضی از نقل های تاریخی در خیمه حضور داشته و شاهد پاره پاره شدن پیکر نازنین عزیزش بوده است.
پی نوشت: ______________________________ 1 حضور این بانو در حادثه کربلا میان تاریخ نگاران مورد اختلاف است.
شهدای پدر و پسر در کربلا
منابع : کتاب گزارشى از كربلا بر اساس آمار، ص 13، اثر حجت الاسلام غلامرضا بهرامی
الف) در کربلا هفت تن پدر و پسر در رکاب اباعبداللَّه الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند:
1- علی بن الحسین (حضرت علی اکبر) 2- عبداللَّه بن الحسین (حضرت علی اصغر) 3- عمر بن جُناده 4- عبداللَّه بن یزید بن ثُبَیطِ عبدی 5- عبیداللَّه بن یزید بن ثُبَیطِ عبدی 6- عائذ بن مَجمّع 7- عبدالرحمن بن مسعود
ب) فرزندان در کربلا، پدر در کوفه محمد و عبداللَّه طفلان مسلم در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند که پدربزرگوار آنان مسلم بن عقیل در کوفه به فیض شهادت نایل گشت.
ج) فرزند در کربلا، پدر در جنگ صفین عمار بن حسان طائی: در کربلا شهید گشت که پدر بزرگوارش در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شهادت رسید.
گزیده ای از توصیه های بهداشتی امام علی علیه السلام
منابع : کتاب قضاوت های شگفت انگیز امیرالمؤمنین(ع)، اثر علامه محمدتقی شوشتری
1- به خوردن ماهی مداومت مکنید؛ زیرا بدن را آب و لاغر می کند.
2- خوردن گردو در گرمای شدید، حرارت داخلی را تهییج، و در بدن ایجاد دمل می نماید، و خوردن آن در زمستان کلیه ها را گرم و برودت را دفع می کند. 3- هر گاه مسلمان ضعیف شود، گوشت و شیر بخورد. 4- با خوردن بنفشه حرارت تب را بشکنید. 5- نخوردن شام موجب ضعف و خرابی بدن می شود. 6- شیر گاو دواست، و نیز فرمود: پیه های گاو دردآور و روغن و شیرش شفابخش است. 7- کسی که در اول صبح 21 دانه کشمش بخورد مریض نمی شود. 8- سیب بخورید که معده را دباغی می کند. 9- خوردن گلابی قلب ناتوان را قوی و معده را پاکیزه می کند 10- سعتر برای معده کرک می شود مانند کرک های حوله. 11-در گرمابه بر پشت نخوابید که آن پیه کلیه ها را آب می کند، و پاهای خود را با سفال نسایید که رگ جذام را تحریک می نماید. 12- قبل از خوردن غذا نمک بخورید، اگر مردم خواص نمک را می دانستند آن را بر تریاق مجرب مقدم می داشتند. 13- طول دادن نشستن به هنگام تخلی بواسیر می آورد. 14- غده ها را از گوشت بیرون بیاورید که خوردن آنها رگ جذام را تحریک می کند. 15- در برابر خورشید قرار نگیرید که رنگ بدن را متغیر، لباس را پوسیده و بیماری پنهان را آشکار می سازد. 16- خوردن غذاهای رنگارنگ و متنوع شکم را بزرگ و الیه ها را سست می کند. پی نوشت: الکافی، ج 6، ص 323، حدیث 5.
الکافی، ج 6، ص 340، حدیث 1. الکافی، ج 6 ص 316 حدیث 2 الکافی، ج 6، ص 522، حدیث 11. الکافی، ج 6، ص 317 حدیث 8 الکافی، ج 6، ص 337، حدیث 1. الکافی، ج 6،ص 357، حدیث 11. الکافی، ج 6، ص 357، حدیث 1. الکافی، ج 6، ص 375، حدیث 1 الکافی، ج 6، ص 500، حدیث 19. الکافی، ج 6، ص 326، حدیث 4. خصال، باب الواحد، حدیث 65. الکافی، ج 6، ص 254، حدیث 5. خصال، باب الثلاثه ، حدیث 44. الکافی، ج 6، ص 317، حدیث 8.
تشکر علمی
منابع : مردان علم در میدان عمل، جلد6، اثر سيد نعمت الله حسينی
مرحوم آیت الله العظمی اراکی قدس سره، علاقه خاصی به خاندان رسالت و ولایت داشتند. یکی از بزرگان نقل کردند که: آیت الله اراکی را مدت ها می دیدم که پس از نماز مغرب و عشا از مدرسه فیضیه به طرف صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام می آمد و بر سر قبری نشسته و فاتحه می خواند.
یک بار از ایشان پرسیدم: آیا ایشان از بستگان شما هستند؟ فرمودند: خیر، این شخص، منقبتی از دریای مناقب امیرالمؤمنین را برای من گفت که من نشنیده بودم. اکنون به پاس حرمت وی، هر شب برایش فاتحه می خوانم.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ساعت ۸:۲۲ ق.ظ  توسط محمد بوسف تبار احمدچالی
|
|