|
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
خداوندا به من توفیقی ده که فقط یک روز بنده مخلص تو باشم که می دانم حتی ساعتی این چنین بودن بس دشوار است.خدایا سینه ام را چنان بگشای که درد های تمام عالم را در آن جای دهم. حتی درد محکوم شدن به گناه های ناکرده ام را.خدایا می دانم که نادانم به ذره ای از علم بیکرانت دانایم کن.بارالها زبانم در ستایش تو قاصر است به من زبانی عطا کن تا گوشه ای اندک از رحمت بیکرانت را سپاس گویم.خداوندا راه گم کرده ام ، هدایتم کن.خدایا قلبم را از تمام کینه ها پاک کن که غیر از تو کسی را بر این کار قادر نیست.خداوندا به من صبری ده که بر سیلی دشمنان بخندم و با خنجرهای دوستان به رقص آیم.خدایا شرکم را به یکتاییت ، ضعفم را به قدرتت، جهلم را به علمت، حماقتم را به حکمتت، گناهانم را به رحمتت، عصیانم را به عزتت، تیرگی دلم را به نورت، بی حرمتی هایم را به قداستت، تنگ دستی و بخلم را به کرامت و ناسپاسی ام را به لطفت ببخش.خدایا به خیر و شر خود آگاه نیستم به علمت و به رحمتت هر آنچه خیر من در آن است بر من فرو فرست و هر آنچه شری برای من در آن است از من دور گردان.خدایا به من یقینی ده که جز تو در هستی هیچ چیز نبینم.خدایا به من دلی ده که جز مهر تو در آن هیچ مهری را راه نباشد.خدایا به من قلبی ده که دوست داشته باشم هر آنچه آفریده توست.خدایا به من زبانی ده که جز بر حمد تو گویا نگردد.خدایا هر آنچه دارم از آن توست پس آنچه خیر من است بر زبانم جاری کن تا از تو تمنایش کنم که خود بسیار نادانم.خدایا خواسته هایم بسیارند ولی هیچ چیز در قبال آنها ندارم. پس تو از مخزن بی انتهای کرمت آنها را به من عطا کن.خداوندا با تمام آنچه تو به من عطا کردی می خوانمت پس دعایم را اجابت فرما.......
+ نوشته شده در یکشنبه ۷ مهر ۱۳۸۷ساعت ۳:۵۳ ق.ظ  توسط محمد بوسف تبار احمدچالی
|
در پیشگاه تو ایستادهام، و دستهایم را به سوى تو بلند كردهام، آگاهم كه در بندگىات كوتاهى نموده و در فرمانبرىات سستى كردهام، اگر راه حیا را مىپیمودم از خواستن و دعا كردن مىترسیدم ... ولى … پروردگارم! آن گاه كه شنیدم گناهكاران را به درگاهت فرا مىخوانى، و آنان را به بخشش نیكو و ثواب وعده مىدهى، براى پیروى ندایت آمدم، و به مهربانىهاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم. و به وسیله پیامبرت كه او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى، و به وسیله برترین زن، و به فرزندانش، كه پیشوایان و جانشینان اویند، و به تمامى فرشتگانى كه به وسیله اینان به تو روى مىكنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را كه خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مىدهند، به تو روى مىآورم. پس بر ایشان درود فرست، و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار، و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده، پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مىشود قرار دادم اگر با این همه، خواستهام را رد كنى، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مىگردد، همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده، و آقایى كه از بندهاش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مىزند . واى بر من اگر رحمت گستردهات مرا فرانگیرد، اگر مرا از درگاهت برانى، پس به درگاه چه كسى روى كنم؟ اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى كه لغزش بندهاش را نادیده انگاشته و به او رحم كرده است. در این حالت نمىدانم كدام نعمتت را شكر گزارم؟ آیا آن هنگام كه به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشتههایم را بر من مىبخشایى؟ یا آن گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مىافزایى؟ پروردگارا! خواستهام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است كه: گناهان گذشتهام را بیامرزى، و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى، و پدر و مادرم را كه دور از خانه و خانواده و غریبانه در زیر خاكها خفتهاند، ببخشى . تنهایىشان را با انوار احسانت از بین ببر، و وحشتشان را با نشانههاى بخششت به انس بدل كن، و به نیكوكارشان دم به دم نعمت و شادمانى بخش، و به گناهكارشان مغفرت و رحمت عطا كن، تا به لطف و مرحمتت از خطرات قیامت در امان باشند، به رحمتت در بهشت ساكنشان گردان، و بین من و آنان در آن نعمت گسترده شناسایى برقرار كن، تا مشمول شادمانى گذشته و آینده شویم. آقایم! اگر در كارهایم چیزى سراغ دارى كه مقامشان را بالا مىبرد و بر اكرامشان مىافزاید، آن را در نامه اعمالشان قرار ده، و مرا در رحمت با آنان شریك كن، و آنان را مشمول رحمتت بگردان، همچنان كه مرا در كودكى تربیت كردند.
+ نوشته شده در یکشنبه ۷ مهر ۱۳۸۷ساعت ۳:۵۰ ق.ظ  توسط محمد بوسف تبار احمدچالی
|
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ورود انسان بد زبان به بهشت حرام است.
امير المومنين (ع) :
راس الايمان حسن الخلق و التحلي با الصدق سر آمد ايمان ،داشتن اخلاق خوب و خود آرايي به زيور صداقت و راستي است .
پند هايي از حضرت علي ..:::عليه السلام:::..
1 زشت ترين راست گفتن آن است كه انسان خود ستايي كند 2 از هم نشيني مردم بخيل دوري گزين زيرا چون به او محتاج شوي از تو بگريزد
3 بد ترين رفيق كسي است كه تو را به معصيت خدا تشويق كند. 4 جمال و زيبايي به لباس نيست كه تو خودت را به آن زينت مي دهي بلكه زيبايي و جمال به علم و ادب است.
5 از عادل ترين مردم كسي است كه آنچه بر خود نمي پسندد بر ديگري نپسندد. 6 كسي را كه چشم اميد به تو دوخته است نا اميد مكن.
7 اگر مي خواهيد نام شما به نيكويي ياد شود نام ديگران را به بدي نبريد. 8 آن كس كه به خدا ايمان دارد راستي را هر چند هم زيان آور باشد برخواهد گزيد و از دروغ هر چند هم سودمند تر باشد پرهيز خواهد كرد
9كسي كه گفتارش فراوان است ،ملامت زده است. 10 بدترين دوستان تو آن كس است كه در حق تو چاپلوسي كند و خوي بد تو را بپوشاند.
علي مولاي اصحاب يمين است علي كل ولايت كل دين است
همين است و همين است و جز اين نيست كسي جز او اميرالمومنين نيست همچنين فرموده اند: در ترازوي قيامت چيزي سنگين تر از اخلاق خوب نيست.
+ نوشته شده در یکشنبه ۷ مهر ۱۳۸۷ساعت ۳:۴۳ ق.ظ  توسط محمد بوسف تبار احمدچالی
|
|